جدول جو
جدول جو

معنی رضی سمرقندی - جستجوی لغت در جدول جو

رضی سمرقندی
(رَ)
رضی سمرقندی. امیر رضی الدین علی برادر دولتشاه سمرقندی. از گویندگان قرن نهم هجری قمری و معاصر بابر شاه بود. به پارسی و ترکی از وی اشعاری باقی است. از آن جمله است:
با خیالش سرعتی در منظر جان خلوت است
نیست جز جان محرمی آن نیز بر در باش گو.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
و رجوع به تذکره الشعراء دولتشاه چ لیدن صص 455-456 و ریاض الجنه روضۀ 5 قسم 2 ص 829 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ سَ مَ قَ)
ابن یحیی سمرقندی قرمانی حنفی. ملقب به علاءالدین. فقیه و مفسر و منطقی قرن 9 هجری قمری بود و در حدود سال 860 هجری قمری در لارنده از بلاد قرمان درگذشت. وی از شاگردان علاءالدین بخاری بوده است. او راست: 1- تفسیرالقرآن، تا سورۀ مجادله که در چهار مجلد است. 2- حاشیه بر شرح شمسیه. 3- حاشیه بر شرح مطالع. 4- حاشیه بر شرح مواقف سید شریف. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 225 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 733)
ابن اسحاق بن ابراهیم حنظلی سمرقندی. فاضلی است که سمعانی از او نقل میکند. وی تا حدود سال 562 هجری قمری میزیست. او راست: کتاب المشافهات. (از معجم المؤلفین از اللباب ابن اثیر ج 1 ص 212 و ایضاح المکنون ج 2 ص 305)
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن احمد بن محمد بن اسحاق اسبیجابی سمرقندی. ملقب به بهاءالدین. رجوع به علی اسبیجابی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ مَ قَ)
ابوالحسن نظام الدین یا نجم الدین احمد بن عمر بن علی سمرقندی، معروف به نظامی عروضی. از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری، و مصنف کتاب چهارمقاله است. از شرح حال و تاریخ تولد و وفات او اطلاع صحیحی در دست نیست. گویا در اواخر قرن پنجم در سمرقند ولادت یافته و مدتی از جوانی خود را در مولد خویش سمرقند به کسب علوم مشغول بوده، سپس بین سالهای 504 و 506 ه. ق. به خراسان رفته است، زیرا در سال 504 ه. ق. در سمرقند از دهقان ابورجا اطلاعاتی درباره رودکی کسب کرده و در سال 506 ه. ق. در بلخ به خدمت عمر خیام رسیده و در سال 510 ه. ق. در طروق طوس خدمت معزی را دریافته و شعر خود بر او عرضه داشته است، و در همین اوان گویا به خدمت آل شنسب اختصاص یافته و بعد از این تاریخ گاه بخراسان نیز سفر کرده است، از جمله در سال 530 ه. ق. مجدداً به نیشابور رفته و قبر عمر خیام را زیارت کرده است. و به سال 547 که مابین سلطان سنجر سلجوقی و سلطان علاءالدین غوری در صحرای اوبه در حدود هرات محاربه واقع شده نظامی نیز در لشکر غوریان حضور داشته و پس از شکست غوریه مدتی طویل در هرات مخفی گشته است.
اثر مشهور او کتاب مجمعالنوادر، مشهور به چهارمقاله است که اطلاع وی را در باب دبیری (انشاء) ، شاعری، نجوم و طب که موضوع کتاب و مقالات چهارگانه آن است، نشان میدهد. عروضی خود نیز شاعر بود، از جمله این چند بیت از اوست:
در جهان سه نظامییم ای شاه
که جهانی ز ما به افغانند
من به ورساد پیش تخت شهم
وآن دو در مرو پیش سلطانند
بحقیقت که در سخن امروز
هر یکی مفخر خراسانند
گرچه همچون روان سخن گویند
ورچه همچون خرد سخن دانند
من شرابم که شان چو دریابم
هر دو از کار خود فرومانند.
برای اطلاع بیشتر از شرح حال نظامی عروضی و اثر او، رجوع به کتاب چهارمقاله به کوشش محمد معین و نیز به تاریخ ادبیات در ایران از ذبیح الله صفا ج 2 ص 961 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ سَ مَ قَ)
از شاعران عهد ازبکیه بود و در سرودن قطعه دست داشت. این قطعه از اوست:
به پیر خرد گفتم ای راه دیده
که چون بگذرم من از این پرخطر پل
سویم دید از شفقت و گفت با من
پس از فکر بسیار و چندین تأمل
توجه توجه توجه توجه
توکل توکل توکل توکل.
(از تحفۀ سامی ص 151)
لغت نامه دهخدا